فوبیا

ساخت وبلاگ
یک هفته‌ای می‌شود که هوس سیب‌زمینی‌قارچ‌وپنیر کرده‌ام! اما حقیقتا این هوس آنقدر شورانگیز و زیاد نیست برایم که بخواهم آن را برطرف کنم! پس می‌گذارم همین‌طور ادامه پیدا کند تا اینکه مثلِ همه‌ی چیزهایی که باید اتفاق می‌افتاده و نیفتاده؛ فراموشم شود، یا بهتر بگویم، بی‌خیالش شوم..

 جالب‌تر آن‌که با خودم قراری مبنی بر تماشای فیلم‌ گذاشته بودم اما.. اما این فوبیایی که بعد از دیدنِ دوباره‌ی " Café de Flore " بر جانم افتاده، مانع این می‌شود که به این قرار برسم و آن‌را عملی کنم! ترسی در نقاطِ ناهوشیار ذهنم در حالِ قدم زدن و گاه دویدن است.. ترسی که باعث می‌شود با خود بگویم، نکند در تمام فیلم‌ها و شخصیت‌ها، خودم را ببینم! این‌که یک زنِ غمگین همیشه گوشه‌ای از فیلم ایستاده باشد و در چشمانم خیره شود و پلک هم نزند مرا بیشتر می‌ترساند.. پس دیدن فیلم‌ها و سریال‌ها را به تعویق می‌اندازم و تنها به خواب و نوشتن، پناه می‌برم ..

***

بعضی اتفاق‌ها هستند، آنقدر نمی‌گویم‌شان، تا جزئیات‌شان از یادم برود.. اما مگر می‌شود؟ مگر می‌توانم؟ تنها خودم را گول میزنم، مثلِ همیشه و هربار..

---------------------------------------------------

_پی‌نوشت: تمامِ زن‌های درونِ من؛ خسته‌اند.. خیلی زیاد..

صبحِ‌دل‌انگیز...
ما را در سایت صبحِ‌دل‌انگیز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khandehayekeshdar بازدید : 224 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 12:36